(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
7 اسفند 1391برچسب:, :: 22:13 ::  نويسنده : alejandro calvo       

لحظه های سفر (۲)

متن "برای یک شب در ییلاق ماسال" را به عنوان دومین قسمت از آیتم "لحظه های سفر" برنامه "چراغ" رادیو "تهران" نوشتم و اجرا کردم. انتخاب موسیق تالشی در بطن این نوشته را خیلی دوست داشتم. این موسیقی من را برد به حال و هوای لحظه های سفر در ییلاق ماسال...

پ.ن(۱): "لحظه های سفر" به عنوان میان برنامه، در برنامه رادیویی چراغ پخش می شود. این برنامه که هر یکشنبه از ساعت ۲۱ لغایت ۲۳:۳۰ دقیقه روی آنتن رادیو تهران می رود؛ به موضوع گردشگری و محیط زیست می پردازد.

پ.ن(۲): برای دانستن اینکه "لحظه های سفر از کجا آمد و به کجا خواهد رفت؛ به ردپای شصتم رجوع کنید.

ایوان اقامتگاه ییلاق" آری دول" ماسال-پاییز ۹۰

 

برای یک شب در ییلاق ماسال

گفت: ساعت 12 که بشه همه چراغ ها خاموش می شن. کوه و درخت و جاده و این کلبه چوبی می ره تو تاریکی. می ره تو سکوت. بعد مه، آروم آروم دورت رو می گیره و شب، تن پوش زری دوزی شو پهن می کنه روی تنت. کم کم پشت پلکات سنگین می شه و خواب پر رمز و رازی می بردت تو دنیای خودش.

می گم: ما شهری ها عادت نداریم! خواب وسط جنگل؟ تو تاریکی مطلق؟ مه؟ سکوت؟ پس نور تند تلویزیون چی می شه؟ پس موسیقی قبل خواب؟ اینترنت و چراغ بالای سر؟...

می گه: زمان زیادی نداری. ساعت 12 که بشه همه چراغ های ییلاق "آری دول" ماسال خاموش می شن. این روشنایی و سر و صدایی که می شنوی از موتوربرق ییلاقه. ما که برق نداریم. فقط تا 12 شب. بعد سکوت می آد و مه و خواب.

با صدای بلند و کمی شیطون می گم: یعنی همه این جنگل به این بزرگی می ره تو تاریکی. همه گیلان؟ همه اینجا؟ ییلاق "آری دول"، "کوه های طاسکوه" ماسال؟

می خنده و می گه: نه عزیز جان! همه جا نور هست. نور از رشت و صومعه سرا رد می شه و مستقیم می آد سمت ییلاقات ماسال؛ حوالی کوه های "طاسکوه"، ییلاق "آری دول" یعنی جایی که ما هستیم. بعد از اینجا به بعد فرصتش کم و کم تر می شه و جای خودش رو به تاریکی و سکوت و مه می ده. .این آخرین جمله اش بود قبل از اینکه بره و موتور برق رو به احترام اومدن شب خاموش کنه.

با دور شدنش من هم می رم تو اتاقم و پشت پنجره اقامتگاه چوبی این مرد ییلاق نشین خیره می شم به درخت های جنگل طاسکوه. بعد حرف هاش می ریزه تو سرم و دور دور می چرخه. تو همین لحظه هاست که بلاخره اتفاق می افته. همه جا رنگ مشکی پاشیده می شه. راست می گفت؛ حالا مه آروم آروم داره از پنجره می آد تو اتاق. سفیدیش رو خوب می بینم تو این سیاهی شب. دیگه صدایی نیست جز نوای ممتد سکوت. راست می گفت این مرد ییلاق نشین که شب های "آری دول" ماسال با مه و سکوت و خواب آغاز می شه.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

FOLLOW ME ON İNSTAGRAM : im_amiral
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان (...) و آدرس rap3nter.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 310
بازدید دیروز : 42
بازدید هفته : 360
بازدید ماه : 352
بازدید کل : 19303
تعداد مطالب : 520
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->